کد مطلب:313735 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:177

قسم به شما، من او را کشتم - قسم دروغ، انسان را بیچاره می کند
جناب آقای حاج ابوالحسن شكری، كه قبلا نیز كرامتی را از وی نقل كردیم، نقل كرد:

17. قریب شصت سال قبل، در چشمه علی، كه یكی از روستاهای قم می باشد، باغی را اجاره كرده بودیم و كارگری هم به نام حبیب... داشتیم. به كارگرها سفارش كرده بودیم به چند درختی كه معمولا صاحب باغ استثنا می كند [1] و در اجاره قرار نمی دهد تا خود از آن استفاده كند دست نزنند و تأكید كرده بودیم از دیگر درخت های انجیر و انار استفاده كنند اما به این چند درخت، كه صاحب باغ آن را منها كرده است، نزدیك نشوند كه استفاده از آنها حرام است.

در كنار آن چند درخت انار یك درخت گلی هم وجود داشت، یك وقت كه مادرم به سركشی درختها رفته بود، مشاهده كرده بود كه چند عدد انار پای درخت ریخته شده است. یكی را برمی دارد و می بیند پوك است؛ از آبش استفاده كرده و آن را در آنجا انداخته اند.

پدرم پس از آگاهی به قضیه، به كارگرها می گوید: مگر من نگفتم به این درخت نزدیك نشوید و از انار آن نچینید؟! كارگری كه اسمش حبیب... بود، گفت اگر شما نظرتان به من است، ابوالفضل علیه السلام شستم را بزند، اگر من انار چیده باشم! فردا صبح، یكدفعه ناله ی حبیب بلند شد. گفت: وای شستم! آری، دستش نظرك شد (نظرك نوعی زخم است) و آن زخم باعث گشت كه انگشت شستش بیفتد و دیگر نتواند كارگری كند. لذا مزدش را دادیم رفت. این بود كرامت حضرت قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس علیه السلام.


[1] تقريبا 3 درخت انار بوده است كه صاحب باغ براي خودش برداشته بود.